-
خصوصیات پسرا
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 00:57
خصوصیات پسران: قد:نردبان دماغ:آفساید وزن:هرچی کرمته سبیل:شاه عباسی قیافه:در موردش صحبت نکنیم بهتره دهن:گاله هیکل :گوریل زبان :یه متر ابرو :پاچه بز صدا:اگزوز خاور چشم ها:همیشه خدا هیییز بازوها:آمپولی شکم:یه بشکه تیک عصبی:چشمک مخ:یه مثقال تیکه کلام:دوست دارم احساس:ـــــ قدرت تفکر:ERORR رو:یه من سلیقه (برای خریدن کادو):؟...
-
اینم موزیکی که تو همه اتاقای خوابگاه می شنویم
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 17:11
همه چی آرومه همه چی تأمینه این چقدر خوبه که قیمتا پایینه! همه چی آرومه مسئولا خوابیدن شک نداری دیگه تو به اوضاع من همه چی آرومه من چقدر خوشحالم صد تومن تو جیبم به خودم می بالم! تو داری می میری از چشات معلومه من فقط بیکارم همه چی آرومه بگو این آرامش تا ابد پابرجاست بگو از یارانه این تورم بی جاست . . . همه چی آرومه
-
تنها
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 17:06
بوسه ای بزن به روی گونه ام اشک هایم را پاک کن و بگو برای همیشه با من می مانی دست هایم را بفشار ... بگذار قلبم آرام گیرد که تنها نمی مانم
-
ولادت امام رضا ع
دوشنبه 26 مهرماه سال 1389 21:01
سوال همیشه گلدسته ات کهکشانى است که سیاهى شهر را تکذیب مى کند پیرامون تو همه چیز بوى ملکوت مى دهد: کاشى هاى ایوانت و این سؤال همیشه که چگونه مى توان آسمانها را در مربعى کوچک خلاصه کرد. و پنجره فولاد التماسهاى گره خورده و بغضهایى که پیش پاى تو باز مى شوند...
-
بالاخره برای هر چیزی یک غایت و نهایتی وجود داره ...
دوشنبه 26 مهرماه سال 1389 17:11
نهایت لذت نهایت توانایی نهایت ابتکار نهایت تمدد اعصاب
-
اون روزا
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 16:36
اون روزا یادش بخیر ؛ چه روزای قشنگی بود ... کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود کاش قلبها در چهره بود اما اکنون اگر فریاد هم...
-
شجاعت یعنی چه؟
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 00:43
در یکی از دبیرستان های تهران هنگام برگزاری امتحانات آخر سال به عنوان موضوع انشا این مطلب داده شد که ''شجاعت یعنی چه؟'' محصلی در قبال این موضوع فقط نوشته بود : ''شجاعت یعنی این'' و برگه ی خود را سفید به ممتحن تحویل داده بود و رفته بود ! اما برگه ی آن جوان دست به دست دبیران گشته بود و همه به اتفاق و بدون استثنا به ورقه...
-
مجادله
شنبه 24 مهرماه سال 1389 18:06
حافظ: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را صائب تبریزی: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را شهریار: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم تمام روح...
-
یک داستان عشقی غم انگیز ...
جمعه 23 مهرماه سال 1389 20:40
شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده...
-
پسر بودن یعنی ...
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 22:31
پسر بودن یعنی برو چند تا نون بخر پسر بودن یعنی هی شماره دادن و هی منتظر زنگ بودن پسر بودن یعنی بد و بیراه گفتن به دخترایی که تحویلشون نمی گیرن پسر بودن یعنی کادو خریدن برای جی اف پسر بودن یعنی تا کی مفت خوری می کنی پسر بودن یعنی پس کی دفترچه آماده به خدمت می گیری پسر بودن یعنی به زور سیکل داشتن پسر بودن یعنی بابا پس...
-
مداد رنگی
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 19:22
مداد رنگی ها مشغول بودند...به جزمدادسفید...هیچ کس به او کارنمی داد...همه می گفتند:توبه هیچ دردی نمی خوری... یک شب که مدادرنگی هادرسیاهی کاغذ گم شده بودند ...مدادسفیدتاصبح کارکرد... ماه کشید... مهتاب کشید.... وآنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچکتر شد..... صبح توی جعبه ی مدادرنگی جای خالی او باهیچ رنگی پر نشد.... آیدا
-
عشق
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 19:00
ستاره شناسای پایگاه تحقیقاتی همه عصبانی و کلافه بودن . اونا می خواستن دورترین سیاهچاله کهکشانو رصد کنن اما هر کاری می کردن رادیوتلسکوپ از سمت خورشید برنمی گشت . امروز درست یه هفته بود که از صبح تا شب مسیر خورشیدو دنبال می کرد و لحظه ای چشم از اون برنمی داشت . رادیوتلسکوپ عاشق خورشید شده بود.
-
خدایا
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 18:51