چشم ها را باید شست

 

سهراب گفتی:چشمها را باید شست..... .شستم ولی !.........


گفتی: جور دیگر باید دید.......دیدم ولی !..............


گفتی زیر باران باید رفت........رفتم ولی


!............. او نه چشمهای خیس و شسته ام را.


.نه نگاه دیگرم را...هیچ کدام را ندید !!!


! فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت


: " دیوانه باران ندیده ! "


نظرات 1 + ارسال نظر
کیا پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:18 ب.ظ http://paeiziha.blogsky.com

قشنگ بود

به ما هم سر بزن
خوشحال میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد