توهین نانسی به ایرانی ها
توهین نانسی عجرم خواننده عرب به ایرانی ها
www.nancyajram.com
ترجمه : درخواستی از طرف نانسی اجرم : شما اجازه ورود به سایت رسمی نانسی اجرم را ندارید چون شما از کشور ایران هستید. و... سعی نکن وارد بشی. A request from Nancy Ajram , You are not allowed to enter nancy ajram official website , becos you are from ......(Iran) So....and dont try again ! توضیح : این متن فقط برای دوستانی که از ایران وارد سایت بشوند نمایش داده میشود و سایت برای کشورهای دیگر باز است و مشکلی وجود ندارد
روایتی دیگر :
در ارتباط با سایت جعلی منسوب به نانسی
ماجرا از این قرار بود که لینکی جعلی منسوب به نانسی عجرم کاربران ایرانی را در ابتدای ورود به سایت با پیام توهین آمیزی مواجه میساخت که سخن از کینه ای عمیق از ایران و ایرانی داشت
البته کاملن طبیعی بود که در همان آغاز کار نیز موجی از واکنش های احساسی در برابر این نیرنگ جالب ایجاد شود ، همانکونه که شد ! اما به نظر نگارنده برای پی بردن به بطلان این موضوع - وجود ارتباط رسمی میان خانم خواننده با سایت اینترنتی مدعی این انتساب - توجه به چند نکته ضروری است .
۱- حدود یک سال پیش در سایتی معتبر که البته متاسفانه حالا به دلیل گذشت زمان نامش رو به یاد ندارم ، مصاحبه ای رو می خوندم از نانسی عجرم . مصاحبه کننده طی اون گفتگو از نانسی در باره محبوبیت خیلی زیادش در ایران پرسیده بود. .اما این مصاحبه رو به عنوان یک قطعه پازل میتونیم در کنار چند گزاره دیگر قرار بدیم .
۲-نانسی عجرم اصالتن لبنانیه و اگر بشه باور کرد که هر عربی اون جمله رو گفته باشه ، منطقن یه لبنانی محاله اون حرف رو بزنه ، به خصوص اینکه اون آدم خواننده باشه و بالطبع میبایستی از اظهار نظرهایی که سبب از دست دادن طرفدارانش میشه بپرهیزه .
هر کسی که با لبنانی ها آشنا باشه این حرف منو تایید میکنه که لبنانی ها تنها عربهایی هستن که ایرانی ها رو به سایر عربها ترجیح میدن .به عنوان شاهد این حرف هم میتونین به حافظه تون رجوع کنین و بازی های فوتبال مقدماتی جام جهانی رو - در کشور لبنان - رو به یاد بیارین که با وجودی که ایران در بازی رو در رو 4-0 تیم اونها رو شکست داد ، اما در بازی های تیم ما در برابر سایر کشور ها – که عمومن عرب بودن - تمام استادیوم ایران رو تشویق میکردند .
اینکه چه عواملی سبب این محبوبیت ایرانی ها ، نزد مردم لبنان شده در حوصله ی این وبلاگ نیست ولی میشه این رو به طور قطع گفت که دلیل اون منحصر به حمایتهای ایران در ایجاد و تشکیل حزب الله لبنان نمیشه و این موضوع ریشه های خیلی کهن تری داره که شاید یکی از اونها حضور پر رنگ شیعیان در این دو کشور باشه . به هر حال از تمام این حرفها که بگذریم اما در این نمیشه کوچکترین تردیدی داشت که اون وبلاگ - با اون اعلام موضع توهین آمیز اما ناشیانه اش - هیچ ارتباطی با نانسی عجرم نداره .
http://www.nancyajramonline.com
وب سایت رسمی نانسی عجرم خواننده لبنانی
برگرفته از وبلاگ آریوبرزن
شاهزاده
... امیری به شاهزاده گفت:من عاشق توام.
شاهزاده گفت:زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است.
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .
شاهزاده گفت: عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر نظر نمی کند
منبع : http://takrim.blogfa.com
عشق و ازدواج
شاگردی از استادش پرسید: ” عشق چست؟ “
استاد در جواب گفت: ” به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی! “
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسید: “چه آوردی؟ “
و شاگرد با حسرت جواب داد: ” هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به امید پیدا کردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم .”
استاد گفت: ” عشق یعنی همین! “
شاگرد پرسید: ” پس ازدواج چیست؟ “
استاد به سخن آمد که : ” به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور. اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی! “
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت . استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: ” به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم.”
استاد باز گفت: ” ازدواج هم یعنی همین!!
ازدواج عاشقانه
پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم...ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم
سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود...اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به
وضوح حس می کردیم...
می دونستیم بچه دار نمی شیم...ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از
ماست...
رهگذر
آنکس که می گفت:
« دوستت دارم »
عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد
رهگذری بود
که روی برگ های خشک پاییز دلم
راه می رفت
صدای خش خش برگ ها
همان آوازی بود
که من گمان می کردم
می گوید:
« دوستت دارم »
یک خاطره
سالها پیش که من به عنوان داوطلب در بیمارستان کار می کردم، دختری به بیماری عجیب و سختی دچار شده بود و تنها شانس زنده ماندنش انتقال کمی از خون خانواده اش به او بود.
او فقط یک برادر 5 ساله داشت. دکتر بیمارستان با برادر کوچک دختر صحبت کرد.
پسرک از دکتر پرسید: آیا در این صورت خواهرم زنده خواهد ماند؟
دکتر جواب داد: بله و پسرک قبول کرد.
او را کنار تخت خواهرش خواباندیم و لوله های تزریق را به بدنش وصل کردیم، پسرک به خواهرش نگاه کرد و لبخندی زد و در حالی که خون از بدنش خارج می شد، به دکتر گفت: آیا من به بهشت می روم؟!
پسرک فکر می کرد که قرار است تمام خونش را به خواهرش بدهند!
باور داشته باشیم خدا هست .
اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست
او جانشین همه نداشتنهاست
نفرین ها و آفرین ها بی ثمر است
اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند
و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد
تو مهربان جاودان آسیب نا پذیر من هستی
ای پناهگاه ابدی
تو می توانی جانشین همه بی پناهی ها شوی
عجب حکایتی
هر چی مهربونتر باشی بیشتر بهت ظلم میکنن
هر چی صادق تر باشی بیشتر بهت دروغ میگن
هر چی دلسوزتر باشی بیشتر سرت کلاه میذارن
هر چی قلبتو آسونتر در اختیار بذاری راحت تر لهش میکنن
هر چی آرومتر باشی فکر میکنن آدم ضعیفی هستی
هر چی بیشتر به فکر دیگران باشی بیشتر حقتو میخورن
هر چی خودتو خاکی تر نشون بدی واست کمتر ارزش قائلن