هیچ . . .

پرسید بخاطر کی زنده هستی؟

با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم

داد بزنم : به خاطر تو

بهش گفتم: بخاطر هیچ کس

پرسید: پس به خاطر چی زنده هستی؟

با اینکه دلم فریاد می زد به خاطر تو

با یک بغض غمگین

گفتم : به خاطر هیچ چیز

ازش پرسیدم: تو به خاطر کی زنده هستی؟

در حالیکه اشک در چشمانش جمع شده بود 

 

گفت: بخاطر کسی که به خاطره هیچ زنده است

                                         

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:33 ق.ظ

سلام همینجوری یدفعه تو بوک مارکم اسم وبتو دیدم گفتم یه سری بزنم ببینم چیکارا میکنی،به موقع اومدم انگار

سلام
خوش اومدی انگار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد