؟

آنگاه که غرور کسی را له می کنی، 

 آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،  

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، 

 آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، 

 آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،  

می خواهم بدانم،  

دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی ؟ 

 تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:06 ق.ظ

یاد مطلبی از دکتر شریعتی افتادم
اگر تنهاترین تنهایان شوم باز خدا با من است
...
سلام وبلاگ زیبایی دارید همینجوری در وب گردی دیدم و فضولی کرده و خوندم
همیشه امید است مگر اینکه شیطان غالب شود
در پناه حق باشید./
کمال

سلام .
ممنون که بهم سر زدی خوشحال شدم .
نظر به جا و زیبایی بود
موفق باشی .

مرسده خانم شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ق.ظ http://ye2khtare.blogsky.com/

واقعا

آرتین شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:47 ب.ظ http://mikadecity.blogsky.com/

درود
زیبا بود

مرسی

محمد شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:06 ب.ظ http://www.computer-novin.blogfa.com

سلام قائزه خوبی چندروزی بود که به وبلاگم سر نمیزدی من نگران شدم که نکونه اتفاقی باست افتاده که بهم سر نمیزینی
فائزه اگر وقط یا فرسط کردی به ما هم سر بزن خوشحالمون میکنی

سلام . چند روز بود اینترنت خوابگاه قطع بود نمی تونستم کانکت شم . سعی می کنم تو اولین فرصت بهت سر بزنم . موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد