ممنون میشم اگه به وبلاگ جدیدم سر بزنین  

 

sahife-nahad.mihanblog.com

.

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز دانش آموزان عالم را دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند.

-

از ﻣــــﻦ ﺣﺮکت…

از ﺧﺪا ﭼﺎﻟﻪ ﭼــﻮﻟـﻪ…

دﺳــﺖ اﻧﺪاز…

ﭘﯿــﭻ ﺧﻄــﺮﻧﺎک…

اﺣﺘــﻤﺎل رﯾـﺰش کــــﻮه!!!

.....

مردی می‌خواست زنش را طلاق دهد.
دوســـتش علت را جویا شد و او گفت: این زن از روز اول همیشـــه می
خواست من را عـــوض کند.
مرا وادار کرد سیگار و مشروب را ترک کنم...
لباس بهتر بپــــوشم، قماربازی نکنم، در سهام ســــرمایه‌گذاری کنم و حتی...
مرا عادت داده که به موسیقی کلاسیک گوش کنم و لذت ببرم!

دوستــــش گفت: این ها که می‌گـــــویی که چیز بــــدی نیست!
مرد گفت: ولی حالا حس می‌کنم که دیگر این زن در شـــان من نیست!!

ته خنده

ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐسی ﻣﯿﺸﻦ ﻭﻟﯽ ﮐﺮﺍﯾﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﺑِﺪَﻥ

ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺸﻦ ﻭﺍﻟﻔﺮﺍﺭ!

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﭼﻬﺎﺭﺗﺎﺷﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺩﺭﺍﯼ

ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻦ ﻭ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ.

ﻣﯿﺮﻥ ﺗﺎ ﻣﯿﺮﺳﻦ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻫﯿﭽﮑﯽ ﻫﯿﭽﮑﯽ

ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻨﺪﺗﻨﺪ ﺯﺩﻥ ﻧﻔﺴﺸﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ،

ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺯﺩ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﺑﻐﻠﯿﺶ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ:

ﺣﺎﻻ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﻩ؟

ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ:

ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﻨﻢ! ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ

مهربانی

مهربان باش .....

اگر نمیتوانی لا اقل سعی کن مهربان باشی .....

کم ... جزئی .... ولی سعی کن باشی .......

گاهی مهربانی تو .... دنیای کسی را تغییر میدهد ....

بخشیدن خوشه ای انگور به کودکی گریان ....

دنیایی پر از مهر میسازد برای فردایش .....

سعی کن مهربان باشی .......